سلام به همه ی دوستان عزیز، داداشیا، آبجی ها

این اولین مطلبیه که میخوم بذارمو میخوام بیشتر از خودم بگم!

در واقع کار این وبلاگ از خودم گفته...

اول کار بگم از علامت تعجب! و سه نقطه زیاد استفاده میکنم!

واقعیتش این وبلاگو زدم تا از خودم بنویسم، از درد هایی که میکشم، و قطعاٌ یک روز تموم میشن

میخوام به همه بگم چه رنج هایی بردم تا چه جایگاهی داشته باشم

نوشتن آدمارو خلاص میکنه! خیلی راحت...

از خودم بگم براتون، حرفه بلدم، از بچگی سر کار رفتم، بخاطر همین حرفه بلدم!

برقکاری و آشپزی! اوف آشپزیم عالیه!!!

اما الان اصلا تو شرایط مناسبی نیستم، با کار network marketing آشنا شدم. پتانسیل عالیی ای برای پیشرفت داره، اما دارم درجا میزنم فعلاٌ!

اگر پول نداشته باشی، حتی خانوادتم قبولت ندارند چه برسه به بقیه؟! الآن زمان پول نداری منه...

داشتم میگفتم، پی کارم، اما فعلاٌ چیزی پیدا نمیکنم. از طرفی کار نتورک هم در ابتدا درآمد چندانی برای من نداره، پس باید بخور و نمیر کار کنم...

گرچه همونم ندارم

باید برم یه شهر دیگه برای تیم سازی! لیدر ها فشار آوردن، منم پول ندارم...

دو راه وجود داره، یا دروغ میگم (توروخدا ببخشید، مجبورم بخدا)، یا شرایط اوکی میشه و میرم پی کارم...

اما کاش فشاری نبود...

میخوام دعام کنید!

به خدا اعتماد دارم، کارم رو راه میندازه...